چرا مدارس نمیتوانند دانشآموزان را برای کنکور آماده کنند؟
در سالهای اخیر، بسیاری از دانشآموزان و والدینشان به این نتیجه رسیدهاند که مدارس بهتنهایی نمیتوانند دانشآموزان را برای شرکت در کنکور سراسری آماده کنند. اما چرا چنین وضعیتی بهوجود آمده؟ چرا با وجود حضور در مدرسه، بسیاری از دانشآموزان به کلاسهای کنکور، آزمونهای آزمایشی، مشاورههای خارج از مدرسه و برنامههای مطالعاتی خصوصی نیاز پیدا میکنند؟ در کنکور آنلاین، به بررسی دلایل این ناتوانی میپردازیم و عوامل اصلی را تحلیل میکنیم.
۱. تفاوت بین اهداف آموزشی مدرسه و کنکور
یکی از مهمترین دلایل این ناهماهنگی، تفاوت بین اهداف آموزشی در مدرسه و اهداف آزمون کنکور است. نظام آموزشی در مدارس بیشتر بر آموزش مفهومی، تدریجی و اخلاقمحور تمرکز دارد. در مقابل، کنکور آزمونی رقابتی، سرعتمحور و تستمحور است که نیاز به تکنیک، سرعت عمل و مهارت در پاسخدهی دارد.
در حالیکه مدرسه به دنبال آموزش اصولی و بلندمدت است، کنکور بیشتر به تسلط بر تست و تمرینهای مکرر نیاز دارد. این شکاف موجب شده است که محتوای درسی مدرسه بهتنهایی برای موفقیت در کنکور کافی نباشد.
۲. کمبود زمان و برنامهریزی ناکارآمد
مدارس برنامهی مشخصی برای تدریس دارند که بیشتر براساس تقویم آموزشی تنظیم شده است. در بسیاری از مواقع، تا پایان سال تحصیلی هنوز برخی مباحث کلیدی باقی ماندهاند یا بهصورت سطحی آموزش داده شدهاند. در مقابل، دانشآموزانی که به کلاسهای کنکور میروند، معمولاً تا دیماه یا بهمنماه کل کتابهای درسی را تمام کردهاند و وارد مرحله مرور و جمعبندی شدهاند.
مدارس به دلیل محدودیت زمانی، نمیتوانند هم آموزش مفهومی و هم تمرین تستی را بهطور کامل اجرا کنند. این باعث میشود که دانشآموزان عقب بمانند و برای جبران این نقیصه به منابع و آموزشهای بیرون از مدرسه رجوع کنند.
۳. نبود آموزش تکنیکهای تستزنی
یکی از مهارتهای کلیدی برای موفقیت در کنکور، تستزنی حرفهای، مدیریت زمان و تکنیکهای رد گزینه و حدس منطقی است. متأسفانه این موارد در مدارس بهندرت آموزش داده میشود. بیشتر معلمان مدرسه تمرکز خود را بر روی حل تشریحی مسائل یا آموزش مفاهیم میگذارند، در حالیکه کنکور مستلزم مهارتهای ویژهای است که در کلاسهای تخصصی کنکور آموزش داده میشود.
دانشآموزان باید یاد بگیرند که چگونه در زمان محدود، بین سوالات اولویتبندی کنند، چگونه زمانشان را مدیریت کنند و در صورت نیاز، برخی سوالات را کنار بگذارند. این آموزشها معمولاً در سیستم رسمی مدرسه جایی ندارد.
۴. حجم زیاد دانشآموزان در کلاسها
یکی دیگر از چالشهای جدی مدارس، تعداد بالای دانشآموزان در هر کلاس است. در بسیاری از مدارس دولتی، تعداد دانشآموزان یک کلاس به بیش از ۳۰ یا حتی ۴۰ نفر میرسد. در چنین شرایطی، معلم فرصت کافی برای رسیدگی به تفاوتهای فردی، رفع اشکال اختصاصی یا مشاوره درسی ندارد.
در حالیکه در مؤسسات آموزشی کنکور، کلاسها معمولاً با تعداد کمتر و با حضور مشاوران اختصاصی برگزار میشود. این محیط بهتر، فضای آموزشی را مؤثرتر و شخصیتر میکند.
۵. نبود ارزیابی مستمر و دقیق
مدارس معمولاً دو یا سه بار در سال آزمون برگزار میکنند و بیشتر بر امتحانات نهایی تمرکز دارند. در حالیکه داوطلبان کنکور نیاز به ارزیابی مداوم، تحلیل نتایج، شناسایی نقاط ضعف و طراحی برنامه مطالعاتی پویا دارند. آزمونهای آزمایشی که توسط مؤسسات کنکور برگزار میشود، به دانشآموزان کمک میکند تا در یک فضای شبیهسازی شده عملکرد خود را بسنجند.
در مدارس، این نوع تحلیل دقیق معمولاً وجود ندارد یا زمان و نیروی انسانی کافی برای آن در نظر گرفته نمیشود. در نتیجه دانشآموزان مجبور میشوند به آزمونهای بیرون از مدرسه و مشاوران خصوصی روی بیاورند.
۶. ناهماهنگی میان دبیران و نبود برنامه جامع
در بسیاری از مدارس، بهویژه مدارس دولتی، معلمان هر درس مستقل از یکدیگر عمل میکنند. برنامهی کلی و هماهنگشدهای برای آمادگی کنکور وجود ندارد. هر معلم صرفاً مسئول تدریس کتاب درسی خود است و برنامهای یکپارچه برای مرور، آزمون، مشاوره و جمعبندی میان دبیران برقرار نیست.
در مقابل، مؤسسات کنکور معمولاً دارای یک تیم هماهنگ از دبیران، مشاوران و برنامهریزانی هستند که باهم کار میکنند تا برنامهای منسجم و هدفمند به دانشآموز ارائه دهند.
۷. ضعف در مشاوره تحصیلی و انگیزشی
یکی از ارکان موفقیت در کنکور، مشاوره تحصیلی قوی و انگیزش مستمر است. مشاور خوب میتواند با شناخت ویژگیهای شخصیتی و درسی دانشآموز، برنامهای متناسب با او طراحی کند. اما در مدارس معمولی، مشاوران معمولاً به چندین کلاس یا پایه پاسخگو هستند و زمان کافی برای بررسی فردی دانشآموزان ندارند.
بسیاری از دانشآموزان برای یافتن مسیر مطالعاتی درست، به مشاوران خصوصی خارج از مدرسه مراجعه میکنند که نشاندهنده ضعف جدی در نظام مشاورهی مدرسهای است.
نتیجهگیری: آیا مدارس باید تغییر کنند؟
با توجه به دلایل مطرحشده، مشخص است که مدارس بهتنهایی نمیتوانند نیازهای تخصصی کنکور را برآورده کنند. این ضعفها ناشی از ساختار، امکانات، تعداد دانشآموزان، نبود برنامه تخصصی، و فقدان مشاوره حرفهای است.
البته این به معنای بیارزش بودن آموزش رسمی نیست. مدارس نقش بنیادی در پایهریزی علمی، اخلاقی و اجتماعی دارند. اما اگر هدف موفقیت در کنکور است، لازم است مدارس نیز به بازنگری جدی در ساختار خود بپردازند و از تجربیات مؤسسات تخصصی بهره ببرند.
در نهایت، دانشآموز، والدین و نظام آموزشی هر سه باید بدانند که برای موفقیت در کنکور، فقط حضور در مدرسه کافی نیست. ترکیب آموزش مدرسهای با برنامه تخصصی بیرون از آن، مسیر منطقیتری برای آمادگی کامل خواهد بود.
ثبت دیدگاه